قال الصادق (علیه السلام)
من فطر صائما فله مثل اجره
هر کس روزه دارى را افطار دهد، براى او هم مثل اجر روزه دار است.
الکافى، ج 4 ص 68، ح 1
التقدیر فى لیلة تسعة عشر و الابرام فى لیلة احدى و عشرین و الامضاء فى لیلة ثلاث و عشرین.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مىگیرد و تصویب آن در شب بیست ویکم و تنفیذ آن در شب بیستسوم.
امام حسنعلیه السلام فرمودند:
خداوند ماه رمضان را میدان مسابقهاى براى آفریدگان خود قرار داده تا با طاعتش براى خشنودى او از یکدیگر پیشى گیرند
امام علىعلیه السلام فرمودند:
صِیامُ القَلبِ عَنِ الفِکرِ فِی الآثامِ أفضَلُ مِن صِیامِ البَطنِ عَنِ الطَّعامِ
روزه دل ، اندیشیدن به گناهان ، برتر است از روزه شکم ؛ یعنى غذا خوردن
میزان الحکمه ، ح 10948
آدرس مهمونی رو داری ؟
میزبان رو می شناسی ؟
تا کی دعوتی ؟
خودت رو آماده کردی؟
دست خالی که نمی خوای بری ؟
غیر تو دیگه کیا دعوتن ؟
مواظب باش بی ادبی نکنی !
تشکر یادت نره !
حسابی حداکثر استفاده رو ببر....
چون ممکنه دوباره به این مهمونی دعوت نشی...
....از همه کسایی که در این ماه مبارک به مهمونی خدا می رن :
التــماس دعــــا
از پس ابرها
ساعتها میگفتند صبح شده، مردم خمیازه میکشیدند و از پشت پنجرههای بخار گرفته بیرون را نگاه میکردند هنوز هوا روشن نشده بود ولی ساعتها میگفتند صبح شده، مردم از رختخواب بیرون میآمدند، مهتابیها و لوسترها را روشن میکردند، بخاریها و شوفاژها را گرمتر میکردند، پیچ رادیو را میچرخاندند:
«امروز هوا تاریکه و خیلی هم سرد ولی بیاین با نوشیدن یک چای داغ، با یک لبخند، با شنیدن یک موسیقی شاد گرم بشیم، هوا رو روشن کنیم، ما میتونیم گرما رو، روشنی رو به خونههامون بیاریم؛ یک چای داغ، یک لبخند، یک موسیقی شاد...».
مردم خمیازه میکشیدند، صبحانه میخوردند و بعد به هم میگفتند:«هوا چقدر تاریکه، چقدر سرده امروز.»!! دستهایشان را به هم میمالیدند، کاپشنها را روی پولیورهایشان میپوشیدند، کلاهها را تا جلوی چشمهایشان پایین میکشیدند، شال گردنها را دور گردنشان میانداختند، دستکشها را دست میکردند و بعد باز به هم میگفتند:
«هوا چقدر تاریکه، چقدر سرده امروز»!!
میرفتند طرف ماشینهایشان، شیشهها کیپ کیپ بود و لایهای از یخ روی آن را پوشانده بود، درِ ماشین را باز میکردند و مینشستند و بعد از کلی استارت زدن، راه میافتادند، بخاری ماشین را روشن میکردند، جاده با نور ماشینها کمی روشن میشد، جادهای که سُر بود؛ چرخها با داشتن زنحیر باز هم مستقیم حرکت نمیکرد.
****
تنها جوانی سر را بالا گرفته بود و به آسمان نگاه میکرد، کسی به او گفت:"هوا چقدر تاریکه چقدر سرده امروز"!!!!
واو در پس ابرها به دنبال چیزی بود.
امام باقر علیه السلام می فرمایند:
هیچ چیز نزد خداوند محبوب تر از کاری نیست که بر آن مداومت شود ، هرچند اندک باشد.
میلادشان گرامی باد