حکایت
منقول است که مردی به بعضی از نیکان گفت که دزد به خانه ی من در آمد متاع مرا برگرفت . گفت : شکر خدا کن اگر به جای آن دزد ، شیطان به خانه ی تو می آمد و ایمان تو را فاسد می کرد ، چه می کردی ؟
معراج السعادة- ملا احمد نراقی-صفحه641
وصیت امام سجاد به امام باقر علیهما السلام:
بدان که ساعت ها بر تو می گذرد و عمر تو را می برد و تو نمی رسی به نعمتی مگر بعد از مفارقت نعمت دیگر . پس بپرهیز از آرزوی دراز ، چه بسیار آرزومندان بودند که به آرزوی خود نرسیدند و چه بسیار کسان که مالی را جمع کردند و آن را نخوردند و مردم را منع کردند از چیزی که زود آن را بگذاشتند و بگذشتند و شاید آن مال را از راه باطل فراهم آورده و از حقش منع کرده به حرام آن را دریافته و ارث گذاشته و وزر و وبال و سنگینی و اثقال آن را بر دوش خود برداشته . این است زیان روشن و خسران مبین.
شهادتشان تسیلیت
1-نگرانی را با اشتغال به کار از مغز خود خارج کنید ، سرگرمی به کار ششفابخش ترین دارو برای درمان نگرانی است.
2- به تجربیات زیاد اهمیت بدهید و هرگز نگذارید چیزهای کوچک و بی اهمیت عیش شما را منقض کند.
3- قانون حد وسط را برای نگرانی های خود به کار برید و از خود بپرسید این اتفاقات چه عواقب ناگواری ممکن است در بر داشته باشد ؟
4- با حوادث چاره ناپذیر بسازید اگر گرفتار واقعه ای شدید که تغییر آن از قوه شما خارج بود به خود بگویید:"این طور است وبه جز این نخواهد بود ".
5- گذشته را به حال خود بگذارید سعی نکنید که خاک اره را اره کنید.
6- روش دفع ضرر را به کار بندید که یک موضوع تا چه حد ارزش نگرانی را دارد و بیش از آن حد درباره ی آن نگران نشوید.
بهترین راه غلبه بر :نگرانی ها و ناامیدیها – محمد جعفر امامی-صفحه146
گذشته گذشت و آینده روشنن نیست باید در این میان امروز را غنیمت دانست (حضرت علی علیه السلام )
این گونه باشیم
از حضرت زین العابدین علیه السلام روایت شده که به زهری فرمود:"وظیفه آن است که تو مسلمان ها را از خودت بدانی به منزله ی اهل بیتت ، بزرگ آنان را به جای پدرت و کوچک آن ها را به منزله ی فرزندت و هم سن های خود را به منزله ی برادرت قرار دهی، آیا به هیچ یک ازآن ها دوست داری ستم کنی؟... آن کس از آن ها که از تو بزرگ تر است با خود بگو او در ایمان و عمل صالح بر من سبقت گرفته پس او از من بهتر است و اگر کوچک تر از توست بگو من در معاصی و گناهان بر او سبقت گرفته ام ، پس او از من بهتر است و اگر هم سن با توست بگو گناهان من یقینی است ولی درباره ی او مشکوکم که گناه کرده یا نه ، پس من حق ندارم یقینم را به شک تبدیل کنم .اگر دیدی مسلمانان تو را تعظیم و تکریم می کنند بگو این فضلی است که آن ها به خود گرفته اند ، یعنی مردم خوبند نه من و اگر از آن ها ستم و گرفتگی از خود دیدی ( که به تو اعتنا ندارند ) بگو این به خاطر گناهی است که از من سرزده . هر گاه این گونه عمل کردی خداوند برای تو زندگانیت را آسان نموده ، رفیقانت زیاد می شوند و دشمنانت کم ، و از احسان آن ها خوش حال شده و از ستمشان تأسف نخواهی خورد.
چرا لقمان حکیم شد؟
امام صادق علیه السلام فرمودند: به خدا سوگند حکمتی که به لقمان از سوی پروردگار عنایت شده بود به خاطر نسبت و مال جمال و جسم او نبود بلکه او مردی بود که در انجام فرمان خدا قوی و نیرومند بود ، از گناه و شبهات اجتناب می کرد ، ساکت و خاموش بود با دقت می نگریست ، بسیار فکر می کرد ، تیزبین بود ، وهرگز در {آغاز} روز نخوابید و در مجالس (به رسم مستکبران) تکیه نمی کرد ، و رعایت آداب را کاملاًمی نمود ، آب دهن نمی افکند ، با چیزی بازی نمی کرد ، و هرگز در حال نامناسبی دیده نشد ...هیچ گاه دو نفر را در حال نزاع ندید مگر این که آن ها را با هم صلح داد ، و اگر سخن خوبی از کسی می شنید حتما مأخذ آن سخن و تفسیر آن را سؤال می کرد ، با فقیهان و عالمان بسیار نشست و برخاست داشت... به سراغ علومی می رفت که بتواند به وسیله آن برهوای نفس چیره شود ، نفس خود را با نیروی فکر و اندیشه و عبرت مداوا می نمود ، و تنها به سراغ کاری می رفت که به سود (دین یا دنیای) او بود ، در اموری که به او ارتباط نداشت هرگز دخالت نمی کرد ، و از این رو خداوند به او حکمت را ارزانی داشت.
یکصد موضوع اخلاقی در قران و حدیث-آیةالله مکارم شیرازی-صفحه539
یک آزمایش
امام صادق علیه ا لسلام فرمود:
خداوند بزرگ پیغمبر صلی الله علیه و اله خود را به بهترین رفتارها و مکارم اخلاق مخصوص کرد ، خودتان را آزمایش کنید اگر در شما از آن کردارها چیزی یافت می شود خدا را سپاس گویید و به آن رفتار زیاد رو آورید ، و آن روش های نیک را شمرده ، ده عدد بودند :
1. یقین 2. قناعت 3. صبر 4. شکر 5. حلم 6. حسن خلق 7. سخاوت 8. غیرت 9. شجاعت 10. مروت
پاداش صلوات در روز جمعه
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:
به درستی که نزدیک ترین شما ها به من روز قیامت آن کسی است که بیش تردر دنیا بر من صلوات بفرستد و هر که در روز یا شب جمعه صد مرتبه بر من صلوات بفرستد حق تعالی صد حاجت او را روا می کند هفتاد از حوائج آخرت و سی حاجت از حوائج دنیا . (آیین جمعه – آیة الله محمد تقی موسوی اصفهانی – ص281 )
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سوره ی فجررا پیوسته بخوان
امام صادق علیه السلام فرمودند:"سوره ی فجر را در نمازهای واجب خود بخوانید که آن سوره ی حسین بن علی علیهما السلام است و بدان تمایل ورزید ( تا) خدا شما را مورد رحمت خود قرار دهد ......و این سوره درباره ی حسین بن علی علیهما السلام و اختصاص به شیعه ی او و شیعه ی آل محمد دارد . هر که پیوسته به خواندن سوره ی فجر بپردازد با حسین بن علی علیهماالسلام در بهشت هم درجه ی او خواهد بود ..."
سخنانی از سید الساجدین علیه السلام در مورد "آخرت"
بسیار عجیب است برای کسانی که برای این دنیای فانی کار می کنند و خون دل می خورند ولی آخرت را که باقی و ابدی است رها می کنند .
تعجب دارم از کسی که یقین به مرگ دارد با چه حالتی خوشگذرای و خوشحالی می کند .
ای فرزند آدم خواهی مرد و محشور می شوی و در پیشگاه خداوند احضار خواهی شد ، پس جوابی مهیا و آماده کن .
هرکس از آتش قیامت هراسناک باشد به درگاه خداوند توبه می کند و از گناهان دوری می نماید.
شهادتشان تسلیت باد
حسینیه (8)
آمده این جا حسین فاطمه(ع)
خواب دیدم خواب اینکه مرده ام
خواب دیدم خسته و پژمرده ام
روی من خروارها از خاک بود
وای قبر من چه وحشتناک بود
بالش زیر سرم از سنگ بود
غرق وحشت،سوت و کور و تنگ بود
خسته بودم هیچ کس یارم نشد
زان میان یک تن خریدارم نشد
هر که آمد پیش حرفی راند و رفت
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت
نه رفیقی نه شفیقی نه کسی
ترس بود و وحشت و دلواپسی
ناگهان از ره رسیدند دو ملک
تیره شد در پیش چشمانم فلک
یک ملک گفتا بگو نام تو چیست
آن یکی فریاد زد رب تو کیست
ما که ماموران حی داوریم
نک تو را سوی جهنم می بریم
دیگر آنجا عذرخواهی دیر بود
دست و پایم بسته در زنجیر بود
ناگهان الطاف حق آغاز شد
از جنان درهای رحمت باز شد
مردی آمد از تبار آسمان
نور پیشانیش فوق کهکشان
بر سرش دستار سبزی بسته بود
نور حق در چهره اش تابیده بود
دو ملک سررا به زیر انداختند
بال خود را فرش راهش ساختند
غرق حیرت داشتند این زمزمه
آمده این جا حسین فاطمه(ع)
سوی من آمد مرا شرمنده کرد
مهربانانه به رویم خنده کرد
گفت آزادش کنید این بنده را
خانه آبادش کنید این بنده را
این که اینجا این چنین تنها شده
کام او با تربت من وا شده
مادرش او را به عشقم زاده است
گریه کرده بعد شیرش داده است