امام رضا علیه السلام فرمودند:
تزاوَرُوا تحـابـوا و تصـافحُـوا و لا تحـاشمـوا
به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید .
(بحارالانوار،ج78،ص 347)
قال الامام الصادق - علیه السّلام - :
کَمالُ الاَدبِ وَ المُرؤَةٍ فی سَبع خِصالٍ اَلعَقلُ وَ الحِلمُ وَ الصَّبرُ وَ الرِّفقُ وَ الصّمت وَ حُسنُ الخُلقِ وَ المُداراةِ.
امام صادق - علیه السّلام - فرمودند:
کمال ادب ومروّت در هفت خصلت است:
عقل
و برد باری
و صبر
و نرم خوئی
و سکوت
و حسن خلق
و مدارا کردن.
«مستدرک الوسائل، ج 9، ص 38
بعضی مهمونیا انقدر خاطراتی و شیرینه که تامدتها آدم تو حال و هواشه و نمی تونه فراموشش کنه !
نمی دونم این یک ماهی که مهمون خدا بودیم چه حس و حالی داشتی ؟
روزای آخر دلت نگرفته بود؟
برات جدایی سخت نبود ؟
شاید خدا برخلاف خیلی از میزبانای دیگه اگه بعد یک ماه بازم بریم در خونش در بزنیم ، حسابی به استقبالمون بیاد ،
تازه شاید به فرشته هاشم مباهات کنه :
که ببینید این بنده ام این بار نه برای سحری خوردن که برای مناجات با من سحر گاه بیدار شده ،
ببینید این بار نه مثل خیلیا که ماه رمضون یک ختم قرآن می کنن، که با قرآن انس گرفته،
ببینید با اینکه شب قدر نیست بازم رفته زیر سایه ی قرآن و به کسایی که دوستشون دارم قسمم میده ،
ببینید....
اگه هنوزم مهمون خدایی خیلی خیلی التماس دعا
شب های قدر هم زودتر از آن که فکرش را می کردیم آمدند و رفتند.
آیا امروز متفاوت از دیروز و دیروز ها شده ایم ؟؟؟
التماس دعا
قال الصادق علیه السلام
من صام لله عزوجل یوما فى شدة الحر فاصابه ظما و کل الله به الف ملک یمسحون وجهه و یبشرونه حتى اذا افطر.
امام صادق علیه السلام فرمود:
هر کس که در روز بسیار گرم براى خدا روزه بگیرد و تشنه شود خداوند هزار فرشته را مىگمارد تا دستبه چهره او بکشند و او را بشارت دهند تا هنگامى که افطار کند.
الکافى، ج 4 ص 64 ح 8; بحار الانوار ج 93 ص 247
در سال دهم بعثت دو حادثه دردناک و جانسوز بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وارد گشت، چنان که در تاریخ آمده است: «وَردَ عَلَی رَسولِ الله أمْران شدیدانِ عَظیمانِ وَ جَزَعَ جَزَعاً شدیداً؛ دو امر بزرگ و سخت بر پیامبر وارد شد به گونهای که فریاد و ناله شدید حضرت بلند شد.» آن دو امر یکی رحلت جانسوز ابوطالب بود که در 26 رجب سال دهم بعثت و یا هفتم رمضان، همان سال واقع شد، و دیگری وفات یار فداکار آن حضرت، خدیجه کبری(سلام اللله علیها) بود که در دهم رمضان همان سال اتفاق افتاد.
زندگینامه :
در مکه ، در خانه و خانواده ای بیگانه با جهل و جنون و ناسازگار با آداب و رسوم خرافی و به دور از آفت واسپگرایی و دنباله روی جامعه و روزگار خویش ، دختری دیده به جهان گشود . پس از ولادت این دخت ارجمند ، خاندان او برخلاف رسم سیاه و منحط زمانه – که مژده ی ولادت فرزند دختر را بر نمی تافت – قدوم وی را خیر مقدم گفتند و ضمن تبریک ولادت او به پدر و مادرش « خویلد » و « فاطمه » در همان مراسم نام نورسیده خاندان خویش را « خدیجه » به مفهوم بریده و گسسته و بیگانه از ناپسندی ها و نازیبایی ها و نارواها برگزیدند .