قناعت سبب عزت می شود ، چرا که :
الطَّامِعُ فِی وِثَاقِ الذُّلِّ
حریص درگیر ذلّت و خوارى است .
نهج البلاغه , حکمت226
در مقابل قناعت ، صفت مذموم حرص و طمع قرار دارد
نتایجی که امام برای حرص و طمع برمی شمرند ،
ضد آن ها از ثمرات قناعت به شمار می آید:
إِنَّ الطَّمَعَ مُورِدٌ غَیْرُ مُصْدِرٍوَ ضَامِنٌ غَیْرُ وَفِیٍّ
وَ رُبَّمَا شَرِقَ شَارِبُ الْمَاءِ قَبْلَ رِیِّهِ
طمع، انسان را تا لب آب مىآورد بدون این که برگرداند
و ضمانت مىکند بدون این که وفا کند،
بسا نوشنده ی آب که پیش از سیراب شدن، گلوگیر شود.
نهج البلاغه , حکمت275
آسایش از دیگر پیامد های قناعت است
که در کلام علوی به آن اشاره شده است :
وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْکَفَافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ
و هر کس بر آن چه به او روزى شده، بسنده کند،
به آسایش رسیده و در میان آرامش فرود آمده است.
نهج البلاغه , حکمت371
یکی دیگر از پیامدهای قناعت جلوگیری از فقر است :
وَ لَا مَالَ أَذْهَبُ لِلْفَاقَةِ مِنَ الرِّضَا بِالْقُوتِ
و هیچ ثروتى در پیشگیرى از فقر ،
بهتر از تسلیم و قناعت به روزى رسیده وجود ندارد .
نهج البلاغه , حکمت371
در سایه ی قناعت ثمراتی نصیب انسان می گردد
که در کلام علوی به بعضی از آن ها اشاره گردیده است :
وَ مَنْ رَضِیَ بِرِزْقِ اللَّهِ لَمْ یَحْزَنْ عَلَى مَا فَاتَه
و هر که به روزى خدا داده قانع باشد،
به آن چه از دست داده غمگین نمىشود .
نهج البلاغه , حکمت349
خبّاب ـ پسر اَرت ـ از مسلمانان صدر اسلام است
که در مکه آسیب فراوانی دید،
تا آن جا که مشرکین پُشت او را داغ کردند.
وی در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین
علی علیه السلامو در سال 37 هجری درگذشت .
آن حضرت در توصیف این یار باوفا
یکی از خصایص وی را قانع بودن به کفاف بر می شمرد :
یَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الْأَرَتِّ
فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً وَ هَاجَرَ طَائِعاً وَ عَاشَ مُجَاهِداً
طُوبَى لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ
وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ وَ رَضِیَ عَنِ اللَّهِ
خداوند خبّاب بن ارتّ را بیامرزد ،
که با علاقه مسلمان شد و با علاقه از وطن مهاجرت کرد ،و جهادگر بود.
خوشا به حال کسى که به یاد روز قیامت باشد و براى حساب کار کند
و به اندازه ی معیّن از روزى بسنده کرده ، و از خداوند خوشنود باشد .
نهج البلاغه , حکمت44
نیازمندانی که مسلح به سلاح توکّل و اعتماد بر خدا باشند
با قناعتی که پیشه ی خود می سازند
هیچ گاه دست نیاز به سوی ثروتمندان دراز نمی کنند :
مَا أَحْسَنَ تَوَاضُعَ الْأَغْنِیَاءِ لِلْفُقَرَاءِ طَلَباً لِمَا عِنْدَ اللَّهِ
وَ أَحْسَنُ مِنْهُ تِیهُ الْفُقَرَاءِ عَلَى الْأَغْنِیَاءِ
اتِّکَالًا عَلَى اللَّهِ
چه خوب است فروتنى ثروتمندان براى نیازمندان
به خاطر پاداشى که نزد خدا مىجویند
و بهتر از آن است بىاعتنایى نیازمندان به ثروتمندان
به جهت توکّل و اعتماد بر خدا .
نهج البلاغه , حکمت406
کسانی که زیاد یاد مرگ می کنند
دلبستگیی به این دنیای فانی ندارند
وهمّ خود را در این دنیا مال اندوزی قرار نمی دهند .
قانعانه به کم دنیا بسنده می کنند
وبه همان راضی اند :
وَ مَنْ أَکْثَرَ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ
رَضِیَ مِنَ الدُّنْیَا بِالْیَسِیر
و هر کس زیاد به یاد مرگ باشد ،
به اندک دنیا دلخوش گردد .
نهج البلاغه , حکمت349
درنهج البلاغه در موارد بسیاری مشاهده می شود
که امام صفات و ویژگی های رسولان الهی را بر شمرده است
یکی ازاین ویژگی ها ، ویژگی " قناعت " است :
وَ لَکِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِی قُوَّةٍ فِی عَزَائِمِهِمْ
وَ ضَعَفَةً فِیمَا تَرَى الْأَعْیُنُ مِنْ حَالَاتِهِمْ مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ
وَ الْعُیُونَ غِنًى وَ خَصَاصَةٍ تَمْلَأُ الْأَبْصَارَ وَ الْأَسْمَاعَ أَذًى
و لیکن خداوند سبحان پیامبران خود را در اراده و تصمیم، نیرومند
و در وضع ظاهرى که به چشم مىآید ناتوان و ضعیف قرار داد،
با قناعتى که دل ها و چشم ها را از بىنیازى سرشار مىساخت ،
و فقر و تنگدستى که
دیدهها و گوش ها را از رنج و آزار پر مىکرد .
نهج البلاغه , خطبه234
هر انسانی دوست دارد که با داشتن ثروت ،
زندگی آسوده ای داشته
و بدون احتیاج به دیگران و بی دغدغه گذران عمر کند
ولی از آن جا که ثروت های مادی
مانند سایر مادیات همواره در معرض خطر زوال است ،
نه تنها رفع دغدغه واحتیاج و ... نکرده
بلکه بیش تر بر این موارد می افزاید .
تنها ثروتی که فنا ناپذیر است
و سبب رفع دغدغه ها می گردد " قناعت " است :
الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا یَنْفَدُ
قناعت ثروتى است بىپایان .
نهج البلاغه , حکمت57