برخی از نام ها، لقب ها و کنیه های حضرت فاطمه سلام الله علیها:
بتول
بتول یعنی جدا و ممتاز از دیگران.ابن اثیر درالنهایه می نویسد: فاطمه را بتول نامیدند زیرا از زنان زمان خویش [ وزمان های قبل و بعد خود] از نظر فضیلت و دین وحسب ، جدا و ممتاز بود . یا آنکه از دنیا منقطع گشته و به خدای تعالی روی آورده بود.
حانیه
یعنی آن که با شوهر و فرزندانش بسیار مهربان است.
حورای انسیه
یعنی انسانی زمینی که از حوریان بهشتی است.
[حوریه ای شبیه آدمی] دریکی ازمعراج های پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم به آسمان، آن حضرت از میوه ها ، خرمای تازه و سیب بهشتی تناول کرد و خداوند متعال آن غذاهای بهشتی را در صلب پیامبر قرار داد و هنگامی که ایشان از معراج به زمین بازگشت ، حضرت فاطمه سلام الله علیها در رحم حضرت خدیجه قرار گرفت. بدین سبب حضرت فاطمه سلام الله علیها " حورای انسیه" نام گرفت.
راضیه
یعنی کسی که به تقدیر و قوانین الهی خشنود بود.این صفت از والاترین درجات ایمان است و آن حضرت در تمام مراحل زندگی ، به آنچه که از سوی خداوند متعال از ترس و آزار در راه دین و ظلم واندوه و غم- برایش مقدرشده بود ، رضایت داشت و هیچ گاه از وضع خود گله نکرد.
بخشی از خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها
شهادتمیدهمکهپدرممحمد (صلی الله علیه واله وسلم) بنده خدا و پیامبرشمیباشد. او را پیشاز آن کهبهپیامبریبفرستد اختیار نمود و برگزید. او را پیشاز آفرینشبهانبیا و امتآن ها معرفیفرمود. او را پیشاز بعثتشبرگزید. گزینش ویقبلاز خلقتعالمانجامیافت؛ هنگامیکههنوز همه ی موجوداتدر پرده ی غیبمستور، و حوادثهولناکدرحجابودرکتمعدمفرورفتهبودند.
اینگزینشوانتخابدرآنوقتقبلازپیدایشعالمبهجهتعلمذاتربوبیبهپایانکارها،و احاطهبهرویدادهایروزگار، و آشناییبهزمانو مکانو مقدراتخود بود. او را، آفریدگار متعالپساز همه انبیا مبعوثفرمود تا کار پیامبریرا با شخصاو بهآخر برساند؛ و با او فرمانخویشرا در آخرینبعثتجاریکند؛ و مقدّراتحتمیخود را اجرا نماید.
اللهم صل علی فاطمه و ابیهاوبعلها و بنیها بعدد ما احاط به علمک
سلا بر تو ای رسول خدا صلی الله علیه وآله ، سلامی از طرف من و دخترت که هم اکنون در جوارت فرود
آمده و شتابان به شما رسیده است.
ای پیامبر خدا، صبر و بردباری من با از دست دادن فاطمه علیهاالسلام کم شده ، و توان خویشتنداری ندارم اما برای من که سختی جدایی تورا دیده ،و سنگینی مصیبت تورا کشیدم،شکیبایی ممکن است.
این من بودم که با دست خود تورا در میان قبر نهادم،و هنگام رحلت جان گرامی تو میان سینه و گردنم پرواز کرد (( پس همه ما از خداییم و به خدا باز میگردیم )).
پس امانتی که به من سپرده بودی بر گردانده شد،و به صاحبش رسید،ازاین پس اندوه من جاودانه،و
شب هایم ،شب زنده داری است،تا آن روز که خدا خانه زندگی تو را برای من برگزیند. به زودی دخترت، تو را
آگاه خواهد ساخت که امت تو چگونه در ستمکاری بر او اجتماع کردند، از فاطمه بپرس،واحوال اندوهناک
مارا از او خبر گیر،که هنوز روزگاری سپری نشده،ویاد تو فراموش نگشته است.
سلام من به هر دوی شما، سلام وداع کننده ای که از روی خشنودی یا خسته دلی سلام نمی کند.اگر از خدمت توباز می گردم از روی خستگی نیست،واگر در کنار قبرت می نشینم از بدگمانی بدان چه خدا صابران را وعده داده نمی باشد.
خطبه 202 نهج البلاغه