دشمن شناسی (2)
تاریخچه ی وهابیت
محمدبن عبدالوهاب (1207-1115) پیشوای مذهب وهابی است .او در کودکی علاقه شدیدی به مطالعه کتب ابن تیمیه و ابن قیم جوزی داشت .پدرش در همان سن جوانی فهمیده بود که او اشتباهات فکری فراوانی دارد ، پیوسته او را سرزنش می کرد و برحذر می داشت.
اوپس از سفر های زیادی که کرد به جزیرة العرب بازگشت و به اظهار عقاید خود پرداخت.نخست گروهی به مخالفت با او برخاستند پس از اخراج او از شهر های مختلف سرانجام او به شهر درعیه پناه برد . محمدبن سعود حکمران منطقه (جداعلای پادشاهان سعودی) برای توسعه قلمرو خود به شرط این که 1-شیخ با دیگری جز او رابطه برقرار نکند و2-خراج درعیه را همچنان دریافت دارد ، دست یاری به شیخ محمد داد.
شیخ اولی را پذیرفت ولی دومی را تلویحا رد کرد و گفت : امید است فتوحات و غنایم زیادی بیش از خراج درعیه نصیب تو گردد.
غنایمی که منظور شیخ بود اموال مسلمانانی بود که از او پیروی نکرده بودند چرا که او همه را غیر از پیروانش مشرک می پنداشت و خون و اموال آن ها را مباح می شمرد !
پیروان شیخ به شهرهای مختلف حجاز حمله بردند و برای ترویج وهابیگری و در واقع کشور گشایی دست به کشتار و خونریزی عجیبی زدند و اموال زیادی را به تاراج بردند .
بعد از وفات محمدبن عبدالوهاب پادشاهان سعودی برنامه های او را دنبال کردند و دایره حکومت خود را گسترش دادند و بر تمام نجد و حجاز سلطه یافتند.