اَلمُؤمِنُ بَشرُهُ فی وَجِهِهِ وَحُزنُهُ فی قَلبِهِ
شادی مومن در رخسار او و اندوهش در دل است.
(نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره325)
و شما را سفارش مىکنم که پیوسته به یاد مرگ باشید و غفلت از آن را کم سازید، چگونه از چیزى غافل مىشوید که هرگز از شما غافل نیست، و طمع مهلت دارید از کسى (ملک الموت) که مهلت نمىدهد، مردگانى که با چشم خود مىبینید، براى عبرت شما کافى است، آن ها به گورهایشان برده شدند، بدون آن که خود سوار مرکبى شده باشند و به داخل قبرها فرود آورده شدند بدون آن که خود فرود آیند، گویا آنان آباد کننده این گیتى نبوده و همواره دیار آخرت سراى آن ها بوده است، از جهانى که در آن بودند وحشت دارند و در آن جا که از آن وحشت داشتند متوطّن شدند، به چیزهایى (در دنیا) سرگرم بودند که اکنون از آن جدا شدهاند، و امورى را ضایع کردند که اینک به سویش منتقل شدهاند، نه قدرت دارند از کارهاى زشتى که انجام دادهاند، بر کنار شوند و نه، مىتوانند کار نیکى، بر نیکی هاى خود بیفزایند، این ها به دنیا، انس گرفته بودند، مغرورشان ساخت و به آن اطمینان داشتند، مغلوبشان کرد.
امروز با همه آن چه در آن است سپرى مىشود، و فردا از پى آن در مىآید، (و این آن چنان سریع است) که گویى هر کدام از شما به منزلتنهایى و گودال گور خویش رسیده است، اى واى از آن خانه وحدت، و سراى وحشت و بى کسى غربت، و گویى نفخه صور دمیده، و قیامت شما را فرا گرفته و براى داورى حاضر شدهاید، در حالى که باطل ها از شما زدوده گشته، و بهانهها از میان رفته و حقایق بر شما ثابت گردیده و اوضاع، چگونگى خود را بر شما نمایان ساخته است، بنا بر این از عبرت ها پند بیاموزید و از دگرگونی هاى روزگار عبرت اندوزید، و از این هشدارها سود برگیرید.
چگونه توصیف کنیم جهانى را که اول آن رنج و آخر آن فنا و پستى است. براى حلالش حساب و براى حرامش کیفر مقرر شده است. ثروتمند دنیا فریب خورده و نادارش غم ناک است. هر کس دنیا را طلب کرد آن را نیافت و هر کس از پى آن نرفت دنیا به سراغش آمد هر کس به دیده عبرت بدان نگریست دنیا او را بینا کرد و هر که به دیده دنیا خواهى بدان نگاه کرد، کورش کرد.
خداوند بندگانش را در هنگامى که مرتکب کارهاى ناشایست مىشوند، با کمبود ثمرات و قطع برکات، و بستن گنجینه خیرات مىآزماید، تا توبه کننده توبه کند، و گنهکار دست از گناه باز دارد، و پند پذیر پند گیرد، و آن که از گناه خوددارى داشته همچنان از آن باز ایستد.
از عذاب خدا بندهاى پرهیز کرد که خویشتن را پند داد، بر توبه سبقت گرفت و بر خواهش هاى نفسانى چیره شد .
نهج البلاغه ، خطبه 61
خداوند سبحان هیچ کس را به مانند آنچه در قرآن است پند نداده است، زیرا قرآن ریسمان محکم خداوند و واسطه امین اوست، در آن، بهار دل و چشمههاى دانش است، براى قلب، صیقل و جلایى جز آن نتوان یافت.
مدرسه علوی (1)
و تو شکار مرگى هستى که فرار کننده آن نجاتى ندارد، و هر که را بجوید به آن مىرسد، و سرانجام او را مىگیرد. پس، از مرگ بترس نکند زمانى سراغ تو را گیرد که در حال گناه یا در انتظار توبه کردن باشى و مرگ مهلت ندهد و بین تو و توبه فاصله اندازد، که در این حال خود را تباه کردهاى.