دل من خون شد ازين غم، تو كجايي؟ و اي كاش كه اين جمعه بيايي! دل من تاب ندارد، "همه گويند به انگشت اشاره، مگر اين عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟ ... تو کجايي؟ تو کجايي..." و تو انگار به قلبم بنويسي: كه چرا هيچ نگويند مگر اين رهبر دلسوز، طرفدار ندارد، كه غريب است؟و عجيب استكه پس از قرن و هزارههنوزم كه هنوز است دو چشمشبه راه است ...
به روزم و منتظر حضورتون
التماس دعا